خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 2 اسفند | 3 رجب 1408 21 فوریه 1988
اول وقت به مجلس رسیدم . تا ساعت ده و نیم در جلسه علنی بودم. در تنفس و پیش از ظهر، چند ملاقات داشتم. آقای آقامحمدی آمد. از منطقه آزاد شده طالبانیها در داخل عراق برگشته است. اوضاع آنجا را خوب و باب طبع دیده بود و تاکید داشت که هلیکوپترها امکانات را زودتر برسانند. گفت چهار چینی گروگان را بناست به ایران بیاورند. او نمیخواهد نامزد شود. گفتم از همدان نامزد انتخابات بشود.
دکتر روحانی آمد. درباره آقای [محمد جواد] لاریجانی و قطعنامه شورای امنیت و نامزدی دکتر هادی و جنگ مذاکره کرد. آقای سنجقی آمد و برای اعزام هلیکوپتر اصرار داشت.
ظهر مسئول آموزش و پرورش منطقه 14 آمد. ابتکارات آن منطقه را در تهیه وسائل آزمایشگاه آورده بود؛ جالب است. کمک منطقه 14 آموزش و پرورش را برای جنگ آورد.
عصر آقای [احمد] وحیدی و عمار آمدند. برنامههای عملیات ویژه را توضیح دادند و مشورت کردند. دکتر [هادی] منافی مسئول سازمان نظام پزشکی و [سازمان حفاظت از] محیط زیست آمد. مدعی است در سازمان نظام پزشکی جا افتاده است و پزشکان تسلیم شدهاند. برای تقویت محیط زیست استمداد کرد. برای [وزارت] بهداری، ارز بیشتر درخواست کرد و از مدیریت بیمارستان مصطفی خمینی انتقاد داشت.
دکتر [سیف الرضا] شهابی که در زمان طاغوت با من در زندان اوین زندانی بود، آمد. در جویبار داروخانه دارد. از کمبود دارو و مسائل منطقه گفت. آقای [کمال] خرازی [رئیس ستاد تبلیغات جنگ] و اعضای کمیته جنگ روانی آمدند. برنامههای تبلیغاتی خود را توضیح دادند و مشورت کردند. تا ساعت هشت شب در دفترم مشغول کار بودم. شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، برای انتخابات تهران جلسه داشت. دیر وقت به خانه رسیدم.