خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372/ کتاب «صلابت سازندگی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372/ کتاب «صلابت سازندگی»

  • چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۷۲

چهارشنبه 28 مهر 1372  | 4 جمادی الاول 1414 20 اکتبر 1993

 

امروز به جای رئیس ‌جمهور، رییس‌مجلس مرا همراهی می‌کرد. اول وقت برای نثار تاج گل به مجسمه امیر علیشیر نوایی، شاعر و فیلسوف‌شان که آثار زیادی به فارسی و اُزبکی دارد و او را قهرمان ملی تاریخ‌شان می‌دانند، با هم به محل باغ ملی رفتیم. جمعی از مردم را برای ابراز احساسات، در آنجا به صف کرده بودند.

از آنجا به میدان عظیم استقلال رفتیم که در گذشته به عنوان میدان سرخ ساخته شده بود. گفتند در دوران شوروی سابق، در تمام جمهوری‌ها میدان سرخ با مجسمه لنین وجود داشته که در اُزبکستان، بلافاصله پس از استقلال، مجسمه لنین را پایین آورده و اسم میدان را عوض کرده‌اند. میدان بسیار وسیع و زیبایی است و ساختمان‌های بلندی از حکومت در

آنجا است. همان جا از یک ایستگاه مترو بازدید کردیم. بسیار مجلل و زیبا با سنگ‌های گرانیت و مرمریت است. رییس مترو توضیحات خوبی داد.

 از آنجا به انستیتوی خاورشناسی [ابوریحان بیرونی، وابسته به آکادمی علوم اُزبکستان]] رفتیم. رییس انستیتو، توضیحات خوبی دربارة کارشان و مخزن کتب خطی قدیمی چهل هزار نسخه‌ای داد و خوش‌آمد گفت. من هم دربارة اهمیت میراث‌های فرهنگی دو کشور و تمدن مشترک اسلامی و تشابه فراوان و ضرورت همکاری ما صحبت کردم و از بیگانه شدن جوانان از ذخایر فرهنگی قدیمی به خاطر متروک شدن الفبای عربی اظهار تأسف نمودم.[1] سپس از مخزن کتابخانه به اصرار آقای [عباس] ملکی دیدن کردیم؛ سختشان بود و فقط چهار نفر را پذیرفتند.[2]

فراموش کردم بنویسم؛ قبل از اینها برای دیدن مسجد جامع در محله قدیمی شهر تاشکند رفتیم که در زلزله سال 1966 منهدم نشده و به همان صورت با کوچه‌های تنگ و خانه‌های محقر قدیمی باقی مانده است. گفتند پانصد هزار نفر جمعیت در آنجا ساکن است. امام جمعه و رییس اداره روحانیت ماوراء‌بحار توضیحات دادند. از مسجد و موزه مسجد بازدید کردیم. یک قرآن خط کوفی روی جلد آهو دیدیم که مدعی بودند، خط شخص عثمان، خلیفه سوم است. یک جلد از فتوکپی همه صفحات آن را به من هدیه دادند.

 سپس در مدرسه قدیمی بُراق‌خان، در اداره روحانیت ماوراءالنهر در جلسه‌ای شرکت کردیم. رییس اداره توضیحات خوبی داد و خیرمقدم گفت. من هم مفصلاً صحبت کردم و برای توسعه مراکز اسلامی تشویقشان کردم.[3]

آخرین برنامه پیش از ظهر، بازدید از کارخانه عظیم هواپیماسازی بود. رییس کارخانه یک مهندس روسی بود که توضیحات داد. بال و بدنه هواپیمای عظیم باری ایلوشین 760 و ایلوشین مسافربری 114 و بال‌های عظیم‌تر هواپیمای باری آنتونُف را می‌سازند و مونتاژ می‌کنند. سالن‌ها خیلی عظیم است.

به اقامتگاه برگشتیم. بعد از ناهار و نماز و استراحت، به سوی فروشگاه کالاهای ایرانی حرکت کردیم که با مشارکت بنیاد مستضعفان و دولت اُزبکستان تأسیس شده است؛ کالاها از ما و مدیریت و ساختمان از آنها و سود بالمناصفه تقسیم می‌شود.

جمعیت زیادی بیرون فروشگاه جمع بودند. پیاده از مقابل آنها گذشتیم. به ابراز احساسات آنها جواب دادم. رییس مجلس از این استقبال گرم مردم تعجب کرده بود و اصولاً هنگام عبور از خیابان‌ها، معمولاً مردم جمع می‌شدند و گاهی ابراز احساسات می‌کردند. سیاست دولت این نبود که ما مانور مردمی بدهیم و ما هم ملاحظه می‌کردیم.

به فرودگاه رفتیم. آقای کریم‌اُف منتظر ما بود. مصاحبه مشترکی دربارة آثار سفر انجام شد و با بدرقه‌ای شبیه استقبال، به سوی بیشکک، پایتخت قرقیزستان[4] پرواز کردیم. یک ساعت در راه بودیم و غروب رسیدیم.

اینجا هوا ابری است. استقبال گرمی با سان و رژه نمودند. مصاحبه مشترکی انجام دادیم و به سوی بیشکک حرکت کردیم. اقامتگاه ما در میهمانسرای دولتی در غرب بیشکک است.

بعد از نماز و استراحت، برای شرکت در اجتماع هنرمندان به سوی ساختمان مرکز هنرها حرکت کردیم. انجمن روحانیت دعوت کرده است. «روحانیت» در اینجا نه به معنای مصطلح ایران، بلکه به معنای مسائل هنری و معنوی است. رییس انجمن روحانیت، یک معلم متجدد و روشنفکر به اسم آخوند است که خیرمقدم گفت و دربارة مجسمه «ماناس» و پدر و مادرش توضیحات داد که مادرش فارس بوده. قهرمان ملی افسانه‌ای آنها، مثل رستم ایرانیان است.[5] در سالن بزرگ تأتر، گرم گرفتند. اسب و باز شکاری به من هدیه دادند و عضویت افتخاری انجمن را اهدا کردند. کلاه قاضی را پذیرفتم و سخنرانی کوتاهی برایشان کردم.[6] ما چند نفر برای مذاکره رفتیم و بقیه هیأت برای مراسم ماندند. بعداً عفت و فاطی تعریف کردند که رقص در نظر بوده و خوب شد که ما نماندیم. در کاخ عظیم ریاست جمهوری، ساعتی دربارة مواد همکاری‌ها مذاکره کردیم. به اقامتگاه

برگشتیم. شام خوردم و خاطرات را نوشتم. اخبار رادیو فارسی و آمریکا را گرفتم و خوابیدیم.

 

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «شما علمای خاورشناس، وظیفه بسیار سنگینی در این مقطع تاریخی دارید. شما باید برای ارائه میراث‌های گذشته تاریخی خودمان به نسل نو، دست به دست هم دهید و گذشته افتخارآمیز تاریخی را دوباره برای جوانان زنده کنید. نگذارید نسل نو، رابطه‌اش با این آثار مهم فرهنگی قطع شود. متأسفانه اینکه بچه‌های شما نمی‌توانند با الفبای عربی و علامت‌ها و آرم‌های دوران پُرافتخار تمدن‌شان رابطه نزدیک برقرار کنند، مشکل شما و بچه‌هایتان می‌باشد. شما باید الفبای عربی را به بچه‌هایتان آموزش دهید. شما وظیفه خیلی سنگینی دارید که فرهنگ خود را احیا کنید.» رجوع‌کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372»، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[2] - آقای هاشمی در دفتر یادبود این مرکز چنین نوشت: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. مشاهده این‌همه آثار نفیس و میراث‌های فرهنگی در انستیتوی ابوریحان بیرونی در شهر تاشکند، می‌تواند ما را با عظمت دوران شکوفایی تمدن اسلامی در ایران و ماوراءالنهر آشنا نماید و دانشمندان موظفند با آشناکردن نسل جوان نجات‌یافته از فتنه مارکسیسم، روحیه اسلامی را اعاده کنند و بالا ببرند.»

[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «احیای مساجد، مدارس علوم دینی و بازسازی مساجد و حضور طلاب دینی در این مرکز، نشانگر تحقق وعده‌های الهی است. ما میراث مشترک تاریخی و فرهنگی و دینی زیادی داریم و باید این ارزش‌ها را که ما را به هم ارتباط می‌دهد، حفظ کنیم؛ البته این وعده الهی است که اسلام همواره زنده می‌ماند و شما نیز شاهد بودید که حکومت الحادی، طی هفتاد سال گذشته نتوانست ارزش‌های اسلامی را از میان مردم بردارد.» رجوع‌کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372»، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[4] - قرقیزستان، یکی از جمهوری‌های استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق است. این کشور از شمال با قزاقستان، از غرب با ازبکستان، از جنوب غرب با تاجیکستان و از شرق با چین همسایه است. قرقیزستان کشوری کوهستانی است که مردم آن با کشاورزی و دامپروری روزگار می‌گذرانند. تا پیروزی کمونیست‌ها در شوروی سابق، قرقیزستان بخشی از ترکستان روسیه بود. سپس در سال 1926 یکی از جمهوری‌های شوروی شد. قرقیزستان در سال 1991 مستقل شد و عسگر آقایف، رهبر حزب کمونیست قرقیزستان، به ریاست‌جمهوری رسید. او تا سال 2005 بر مسند قدرت بود. در این سال با شورش مردم به روسیه پناهنده شد. این کشور منابع خوبی از نفت و گاز دارد. با این حال سطح زندگی مردم این کشور پایین و نرخ بیکاری بالا است. رییس‌جمهور در این کشور رییس حکومت است و نخست‌وزیر، رییس دولت. نخست‌وزیر اعضای کابینه را معرفی می‌کند. وزرای دفاع و اطلاعات را رییس جمهور تعیین می‌کند. رییس‌جمهور با رأی مردم برای دوره‌ای پنج‌ساله انتخاب می‌شود. نخست‌وزیر را حزبی که در مجلس بیش از پنجاه درصد از آرا را به دست آورد، معرفی می‌کند. اگر هیچ حزبی نتواند بیش از نیمی از آرا را به دست آورد، ( رییس‌جمهور حزبی را که باید نخست‌وزیر را تعیین کند، مشخص می‌کند. مجلس ملی این کشور 90 کرسی دارد. نمایندگان این مجلس با رأی مردم برای دوره‌ای پنج ساله انتخاب می‌شوند. تولید ناخالص داخلی این کشور 38/10 میلیارد دلار است. دو میلیون و 700 هزار نفر نیروی کار این کشور را تشکیل می‌دهند. دین ۷۵ درصد از مردم آن اسلام و زبان‌های رسمی این کشور، قرقیزی و روسی است.

[5] - حماسه ماناس، داستان قهرمانی و دلاوری‌های ماناس، مرد افسانه‌ای قرقیزستان است که در برابر حمله خارجی مقاومت می‌کند. شاهنامه فردوسی و حماسه ماناس، بازتاب‌دهنده حماسه‌ها و دلاوری‌های مردم سرزمین تاریخی ایران و ملت قرقیزستان در مقابل دشمنان خارجی است. رزم‌نامه ماناس، دارای 18 جلد و بیش از دو میلیون و 400 هزار واژه است. این اثر نه تنها حاوی اشعار رزمی است، بلکه دایره‌المعارفی برای پژوهش و تحقیقات‌ تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی و زبان قرقیزی محسوب می‌شود. حماسه ماناس، داستان‌های جنگ هشت نسل از خانواده ماناس است که به منظور وحدت اقوام پراکنده و همبستگی ملل دیگر و مقابله با تجاوز خارجی صورت گرفته و تا قبل از 1995 میلادی که گردآوری و به زبان قرقیزی منتشر نشده بود، این اثر در این سال‌ها سینه به سینه و شفاهی برای دیگران نقل می‌شد. ماناس حماسه منظوم قرقیزهاست با یک و نیم میلیون مصراع، که از قهرمانی و دلاوری‌های ماناس قهرمان ملی قرقیزها، همتای رستم در ادبیات فارسی حکایت می‌کند. حماسه ماناس و شاهنامه فردوسی، هر دو کتاب در قرن پنجم هجری شمسی شکل نهایی خود را پیدا کرده‌اند و تاریخ اساطیری را بیان می‏کنند. در کتاب ماناس، از رستم ایرانی به عنوان پهلوان اسطوره یاد شده است.

[6] - رجوع‌کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372»، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.